محبوبه عظیم زاده | شهرآرانیوز؛ رک وپوست کنده میگوید: «نه، ما نمیتوانیم ادعا کنیم که داریم در حوزه ادبیات کودک و نوجوان خوب کار میکنیم». معتقد است: در این حوزه در مسیر رو به پیشرفتی قرار داریم، ولی نمیتوانیم بگوییم اکنون درجه یک و عالی هستیم. حوزهای که هرچند در ظاهر، قلم زدن در آن و برای مخاطب خاصش، زیادی سهل و ساده به نظر میرسد؛ اما آنچه در عمل اتفاق میافتد دقیقا خلاف آن است؛ یعنی مملو از ظرافت است و چالشهایی که باید به آنها توجه شود.
نیلوفر نیک بنیاد که سال هاست در این حوزه کار میکند میگوید: «برای بهتر شدن در این حوزه حالا حالاها باید کار کنیم تا خودمان را به استانداردهای جهانی برسانیم.» او سال هاست که هم مخاطب این حوزه است و هم برای مخاطبان این حوزه مینویسد. پیوندش با دنیای ادبیات از طریق نشریاتی برقرار میشود که از همان دوران کودکی با آنها انس داشته است. نشریاتی مثل «رشد» یا «بچهها گل آقا» که شعارشان «شادی حق بچه هاست» بود.
این رابطه چنان ناگسستنی و مستحکم بنا شد که در یک برهه زمانی، کار به جایی رسید که به قول خودش: «اونا ما رو رها کردن نه ما اونا رو» و پشت بندش از نشریه «دوچرخه»، ضمیمه سابق روزنامه همشهری نام میبرد که چند سال مسئولیت صفحه ادبیات آن را بر عهده داشته است و اینکه: «مدتی قبل مقامات بالای روزنامه همشهری به دلایل مختلف یا بهتر بگویم به بهانههای مختلف این نشریه را بستند و همکاری ما نیز به صورت اجباری قطع شد.»
نتیجه سالها تنفس در این اتمسفر و تعامل خوبش با دنیای کودکان و نوجوانان، شده خلق رمانها و داستانهای متعدد برای کودکان و نوجوانان. «سوفار زرین»، «مامان جدید من»، «راز آدم فضایی»، «من شیر سیرک نیستم»، «مرکز زیبایی فیلهای جورواجور» برخی از آثار اوست. با نیلوفر نیک بنیاد که به تازگی از نمایشگاه بین المللی کتاب فرانکفورت بازگشته است، دقایقی گپ زدیم، از اوضاع نمایشگاه پرسیدیم و باید و نبایدهای قلم فرسایی در حوزه کودک و نوجوان را با هم مرور کردیم.
تصور بسیاری این است که کارکردن برای این قشر نه تنها سخت نیست؛ بلکه خیلی هم راحت است. من خیلیها را دیده ام که دقیقا به همین دلیل، یعنی، چون احساس میکنند با کار و مخاطب سادهای طرف هستند، شده اند نویسنده حوزه کودک و جالبتر اینکه گمان میکنند اگر قرار باشد روزی پیشرفت کنند آن وقت میشوند نویسندهای برای مخاطب بزرگ سال! دوستانی هم داشته ام که با ورود به این حوزه خواسته اند خود را محک بزنند، اما نتوانستند و دوام نیاوردند. واقعا این گونه نیست. کارکردن با بچهها و برای بچهها سختیهای خاص خودش را دارد.
ضمن اینکه باید مسائل مختلفی را در نظر گرفت. کسی که برای کودکان کار میکند باید تا حدی روان شناسی کودک بلد باشد. باید بداند هر رده سنی از چه ویژگیهایی برخوردار است یا دامنه تخیلاتش به چه صورت است؟ چه چیزهایی را درک میکند، میزان آگاهی اش از مسائل به چه میزان است؟ باید با دایره واژگان بچهها در بازههای سنی مختلف آشنا باشد و دغدغه بچهها را بداند.
ببینید! یک بزرگ سال نمیتواند باتوجه به اقتضائات دوران کودکی خودش، بیاید برای بچههای این دوره و زمانه داستان بنویسد. کسی که چنین قصدی دارد، باید بین بچهها باشد و مدام آثار روز را بخواند تا از این طریق با دغدغههای این طیف سنی آشنا شود.
سختترین قسمت کار به نظرم همین است، یعنی به روز نگاه داشتن خودش. باتوجه به سرعت بالای تغییر و تحولی که در همه ابعاد دنیا وجود دارد، نویسنده اگر در زمینههای مختلف پابه پای کودک و نوجوان جامعه جلو نرود پس زده میشود. این جماعت تعارف با نویسنده ندارد، اگر کتابی با خواست و دغدغه هایش متناسب نباشد آن را انتخاب نمیکند. او باید از همه نظر کتابی را که میخواهد بخرد، دوست داشته باشد.
به نظر من تغییرات دیگر نسل به نسل اتفاق نمیافتد. بچهها سال به سال تغییر میکنند. نوجوان امسال با نوجوان دو سال پیش تفاوت دارد، چه برسد با بزرگ سالهای امروز. محتوای پیشین برای آدمهای همان دوره و نیازها و دغدغههای شان مناسب بوده است. اگر آنها محصولات این دوره و زمانه را نمیپسندند، قطعا بچههای امروزی هم نسبت به تولیدات قدیمی همین نظر را دارند. نمیتوانیم چنین مقایسهای داشته باشیم و بگوییم کتابی که زمان ما بوده از کتابهای فعلی بهتر بوده یا برعکس. هر کتابی که به اقتضای زمان خودش و برای مخاطبش دوست داشتنی باشد به نظرم کتاب خوبی است.
روراست بگویم نمیتوانیم چنین ادعایی داشته باشیم. میتوانیم بگوییم داریم در این باره پیشرفت میکنیم؛ اما اینکه عالی هستیم یا داریم خیلی خوب کار میکنیم، نه. اگر بیاییم بازار کتاب کودک و نوجوان این روزها را با دوره خودمان که خیلی هم از آن فاصله نگرفته ایم، مقایسه کنیم، چه از نظر محتوا و چه از نظر فرم، به خوبی متوجه میشویم که کتاب ها، کیفیت آن ها، گستردگی شان یا حق انتخاب بچهها بهتر و بیشتر شده است.
از این نظر بهبود حاصل شده، اما حقیقت این است که ادبیات کودک و نوجوان ما به اندازه بسیاری از نقاط دنیا قوی نیست. پس نمیتوانیم الکی شعار بدهیم. منطقی این است که بگوییم فعلا داریم خوب کار میکنیم و ادبیات ما در این حوزه درحال توسعه است.
باید دو حوزه را در نظر بگیریم و تلاش کنیم که در آنها خودمان را به استانداردها و کیفیت جهانی برسانیم. اولی فرم و دومی محتوا که به باور من به لحاظ محتوایی اوضاعمان بهتر است. از نظر فرم، اما واقعا ضعیف هستیم. به عنوان مثال، شما در گشت وگذار لابه لای قفسه کتابها به چه تعداد کتاب برمی خورد که به غیر از ورق زدن کاربرد یا ویژگی جذاب و خلاقانه دیگری داشته باشد؟ خیلی کم! دلیلش هم این است که تولید چنین کتابهایی برای ناشر سخت و هزینه بردار است. ناشر میگوید تکنولوژی اش را نداریم. از سویی، تضمینی هم برای فروشش نیست. در نتیجه ریسک نمیکند، هزینه نمیکند و یک دغدغه به دغدغه هایش اضافه نمیکند. این در حالی است که در کشورهای دیگر اصلا محصول دارد از شکل کتاب خارج میشود و قابلیتهای بصری و فیزیکی فراوان دارد.
نمایشگاه بین المللی فرانکفورت واقعا یک نمایشگاه بین المللی بود. یعنی این عنوان بین المللی بودن را الکی با خودش یدک نمیکشید. شما میتوانستید از همه جای دنیا هم کتاب پیدا کنید و هم ناشر که یک مزیت بزرگ است.
اصلا چیزی که برای من حتی از دیدن این حجم زیاد و متنوع کتابها جذابتر بود، مخاطبان کتابها بودند. شرکت کنندگان نمایشگاه از گروههای مختلف سنی بودند. از کودک تا آدم هشتاد ساله، در روزهایی که بازدید برای عموم آزاد بود، خودشان را به شکل شخصیتهای موردعلاقه کتاب هایشان گریم میکردند و از صبح تا شب در صفهای بسیار طولانی صبر میکردند تا از نویسنده مورد علاقه شان امضا بگیرند. خیلی هم زیاد کتاب میخریدند و خب مجموع همه این عوامل در کنارهم مشخص میکند که کیفیت کار تا چه اندازه بالاست.
حقیقت این است که فکر نمیکنم برگزاری نمایشگاههای داخلی بتواند تأثیر شگرفی بر وضعیت کتاب و کتاب خوانی ما بگذارد یا سبب پیشرفت ویژهای در حوزه ادبیات بشود. اینجا هرسال رسما فروشگاهی برپا میشود و ناشر، هر کتابی که دارد یا دوست دارد بیشتر فروش برود و بیشتر سود کند برای فروش میآورد. درست است که در نمایشگاه کتاب تهران چند سالن برای کودک و نوجوان داریم، اما از این میان، شاید حدود بیست ناشر را بتوان نام برد که دارند به صورت حرفهای کار میکنند و هدف و جهان بینی خاص و دغدغه کودک و نوجوان را دارند.